توهم زاها، اکستازی و پی سی پی
توهم زاها (مثل LSD): اصطلاح توهم زا به اثرات اصلی این داروها یعنی توهم ها اشاره دارد .اما برخلاف توهم های اسکیزوفرنی ،شخص اغلب تشخیص میدهد که دارو این توهم را ایجاد میکند.
علاوه بر توهمها، LSD میتواند احساس زمان را نیز در شخص تغییر دهد (به نظر میرسد زمان کند میگذرد). بسیاری از مصرف کنندگان پس از مصرف LSD اضطراب شدیدی را تجربه میکنند، تاحدی به علت اینکه تجارب ادراکی و توهمها میتوانند این ترس را پدید بیاورند که دارند دیوانه میشوند.
اکستازی و PCP: ماده شبه توهم زای اکستازی از MDMA (متیلن دی اکسی متامفتامین) ساخته میشود. اکستازی اجزایی از هردو خانواده توهمزاها و آمفتامین را شامل میشود، اما اکنون به عنوان اختلال مصرف توهم زاهای دیگر در DSM5 طبقه بندی میشود. نوع پودری خالصتر اکستازی را با عنوان مولی میشناسند.
اکستازی در وهلهی نخست با کمک به آزادشدن و بازجذب بعدی سروتونین عمل میکند. مصرف کنندگان آن گزارش میدهند که اکستازی صمیمیت و بینش را افزایش میدهد، روابط بین فردی را بهبود میبخشد، خلق و اعتماد به نفس را بالا میبرد و آگاهی زیبایی شناختی را افزایش میدهد.
فن سیکلیدین یا PCP که معمولا گرد فرشته نامیده میشود، در DSM5 به عنوان اختلال مصرف فن سیکلیدین طبقه بندی میشود و در فصل اختلالات مرتبط به توهم زاها آمده است.PCP واکنشهای منفی خطرناک، شامل پارانویای شدید و خشونت به وجود میآورد. اغما و مرگ نیز ممکن است اتفاق بیافتد.
کیهان روان
معرفی منابع ارشد روانشناسی
بهترین منابعی که برای رتبه یک بالینی و عمومی نیاز دارید
نیتروس اکسید
این ماده در چند ثانیه باعث منگی و حالت سرخوشی در اغلب مردم میشود. در عدهای از مردم بینشهای مهم گویی ذهن را در خود غرق میکنند.کسان زیادی اتفاقات و افکاری را که در حالت عادی پیش پا افتادهاند، به شدت خنده دار احساس میکنند؛ انتخاب لقب گاز خنده آور به همین دلیل است. امتیاز اصلی نیتروس اکسید بر سایر دردزاها و آرامبخش ها این است که بیمار میتواند با چند دقیقه تنفس اکسیژن غنی شده یا هوای معمولی به حالت بیداری عادی باز گردد .
* فرایند وابسته شدن به دارو:
نگرش مثبت، سپس امتحان کردن، سپس مصرف منظم، سپس مصرف شدید، سپس وابستگی یا سوء مصرف مواد
علت شناسی اختلالهای مصرف مواد
دارو هر چه باشد (ماری جوانا، کوکایین، افیونها، توهم زا و …) عوامل خطرساز ژنتیکی و محیط مشترک، یکسان است و به نظر در مورد هر دوی زنان و مردان درست است. البته ژنها کارشان را از طریق محیط انجام میدهند و پژوهشها ارتباطات ژن-محیط را در اختلالهای مصرف الکل و دارو آشکار کردهاند.
عوامل عصبی-زیستی
* نکته: پژوهشها نشان میدهند که کم و بیش همه داروها دستگاه دوپامینی را در مغز به ویژه در مسیر مزولیمبیک تحریک میکنند.
* نیکوتین هم مانند اغلب داروها، گویا آزادسازی دوپامین را تحریک و بازجذب آن را بازداری میکند.
یکی از مسائل دشواری که باید حل شود این است که آیا مشکلات دستگاه دوپامین ممکن است آسیب پذیری برخی اشخاص در جهت وابسته شدن به یک ماده را افزایش دهد (دیدگاهی که گاهی مدل آسیب پذیری نامیده میشود) یا اینکه مشکلات دستگاه دوپامین پیامد مصرف مواد است (مدل اثر سمی).
ولع یا هوس: پژوهشگران یک نظریهی عصبی-زیستی را مطرح کردهاند که نظریه حساس سازی انگیزه نام دارد و هم هوس داروها (خواستن) و هم لذتی را که از مصرف داروها به دست میاید (دوست داشتن) مورد توجه قرار میدهد. طبق این نظریه، دستگاه دوپامین که با پاداش یا دوست داشتن مرتبط است نه فقط به اثرات مستقیم داروها، بلکه به نشانههای مرتبط با داروها (مثلا سوزن، کاغذ لوله شده) هم بیش از اندازه حساس میشود. این حساسیت به نشانهها، هوس یا خواستن را به وجود میآورد و مردم هر کاری برای پیدا کردن و به دست آوردن داروها انجام میدهند.
با گذشت زمان، دوست داشتن داروها کاهش میابد اما خواستن بسیار شدید باقی میماند. این محققان استدلال میکنند که انتقال از دوست داشتن به خواستن ِ قدرتمند، که اثرات داروها بر مسیرهای مغزی شامل دوپامین آن را تحقق میبخشد، چیزی است که اعتیاد را حفظ میکند.
اشخاص دچار اختلال مصرف مواد اغلب به لذت فوری، حتی تکانشی، و پاداش برآمده از مصرف دارو بیشتر بها میدهند تا پاداش تاخیری، مانند چک حقوق ماهیانه. در مطالعات FMRI بها دادن به پاداش تاخیری با فعالسازی قشر جلوپیشانی همراه است؛ بها دادن به پاداش فوری با فعال سازی بادامه و هستهی اکومبنس همراه است.
عوامل روانشناختی تغییر خلق:
به طور کلی فرض بر این است که یکی از انگیزههای روانشناختی اصلی برای مصرف داروها تغییر دادن خلق است، یعنی مصرف دارو به این دلیل تقویت میشود که خلق منفی را کاهش و خلق مثبت را افزایش میدهد.
بعضی مطالعات نشان دادهاند که این جنبهی حسی سیگار کشیدن (یعنی پک زدن) و نه نیکوتین است که با کاهش تنش همراه است.
برخی پژوهشها نشان دادند که وقتی پرت کنندههای حواس حضور دارند، احتمال کاهش تنش توسط مواد بیشتر است. به طور مثال الکل، پردازش شناختی را تضعیف میکند و توجه را بیشتر به نشانههایی که به طور آنی در دسترس قرار میگیرند محدود میکند، که به نزدیک بینی الکلی منجر میشود. به عبارت دیگر شخص مست ظرفیت شناختی کمتری دارد و تمایل دارد که از آن ظرفیت برای تمرکز بر عامل پرت کنندهی حواس، البته اگر در دسترس باشد، استفاده کند نه برای تمرکز بر افکار تنش زا، که نتیجه آن کاهش تنش است.
منافع حواس پرتی در مورد نیکوتین هم مستند شده است.
انتظارت درباره ی اثرات الکل و دارو :
شاید مردم پس از استرس، الکل رابه این دلیل که به راستی تنش را کاهش میدهد، مصرف نمیکنند بلکه به این دلیل مصرف میکنند که انتظار دارند چنین تاثیراتی داشته باشند. در مقابل هر چه خطر ادراک شدهی دارو بیشتر باشد، احتمال مصرف آن کمتر خواهد بود.
عوامل شخصیتی:
عوامل شخصیت که به نظر میاید در پیش بینی شروع اختلالهای مصرف مواد مهم هستند، عبارتند از: اندازه بالای عاطفه منفی، که گاهی هیجان پذیری منفی یا نورزگرایی نامیده میشود؛ تمایل مداوم به برانگیختگی همراه با افزایش عاطفه ی مثبت؛ و خودداری که به رفتار محتاطانه، اجتناب از آسیب، و معیارهای اخلاقی محافظه کارانه اشاره دارد.
منبع: جزوه آسیب شناسی روانی-کاپلان جلد 2 گروه آموزشی کیهان